۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

دوران مدرسه در ایران


این بلاگ را امروز دیدم،چقدر پست هاش رو دوست داشتم،منو یاد دوران مدرسه تو ایران انداخت،وقتی‌:

ناظممون میومد ابرو و پشت لبمونو نگاه میکرد که بر نداشته باشیم! و ما از خودمون می‌‌پرسیدیم اگه باید پشت لبمون مو داشته باشه،خوب یهویی خدا بهمون سبیل میداد!
وقتی‌ ناخونا مونو نگاه میکردند که بلند نباشند!

وقتی‌ مقنعه هامونو می‌گفتند در بیاریم که کسی‌ موهاشو رنگ نکرده باشه،و ما فکر میکردیم چه دردی،حتا زیر مقنعه هم ما راحت نیستیم!

...
...

انگار باید زشت می‌بودیم...روزهایی که "زشت به نظر رسیدن نشانی از نجابت بود"

ما رنجیدیم اما سکوت کردیم،اقلیتی اعتراض کردند و توبیخ شدند و از نگاه ما همان اقلیت‌ها "قرتی" به نظر آمدند ...

دلمان را خوش کردیم،اینها فوقش در مدرسه و ادارات دولتی میتوانند ما را زیر ذره بین بگذارند ما در خیابان و خانه خود راحتیم....

غافل از آن که شاید روزی آزادی مان را حتا در خیابان و خانه‌های مان هم بگیرند...!

۲ نظر:

  1. من وبلاگ شما رو چند ماه پیش خوندم و خوشم اومد و گمت کردم تا حالا.
    این بار که اومدم دیدم هنوز دوستت دارم. تازگی مشکل پسندتر شدم.
    در اولین فرصت لینکت می کنم آبجی.
    پیشم بیا. خوشحال می شم.

    پاسخحذف
  2. هنوز هم همینطوره! من یک دانش آموزم و واقعا از این زجر می کشم. به خاطر برداشتن ابرو دو هفته الی یک ماه اخراج! اما جدیدا توی مقطع دبیرستان به سبیل گیر نمیدن، اما توی مدارس راهنمایی به برداشتن موی دست هم گیر میدن!

    پاسخحذف